to pull the wires

to pʊl ðʌ wa͡iəɹz


فارسی

1 عمومی:: تحریكات‌كردن‌، سیم‌های‌عروسك‌خیمه‌شب‌ب، گربه‌رقصانی‌كردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code